کاش می دانستی
آرامَم مےڪُنَد بودَنِت
آرامَم مے کـُنَد دیدَنِت
آرامَم مے کـُنَد صِدایَت
آرامَم مے کـُنَد خَنـدِه هایَت
آرامِشِ مـن دَر کـِنارِ تُوست
آرامِشِ مـن خواستـنِ تُوست
کاش می دانستی
آرامَم مےڪُنَد بودَنِت
آرامَم مے کـُنَد دیدَنِت
آرامَم مے کـُنَد صِدایَت
آرامَم مے کـُنَد خَنـدِه هایَت
آرامِشِ مـن دَر کـِنارِ تُوست
آرامِشِ مـن خواستـنِ تُوست
گــ ـاهــــــــی آدم می مانــ ــ ـد بین بودن یا نبـــ ــودن
به رفتــــ ـــ ــن که فکر می کنی
اتفاقی می افتد که منصـ ــــــرف می شوی،
می خواهی بمانیــــــــــــــــــــ
رفتاری می بینی که انـــــ ـــــــ ـــــــــگار باید بروی..!
و این بلاتکلیفــ ــــ ــــــــــــــــــــی
خودش کلــــــی جـــــــهنم اســــــــت …
سلامتـــــــی اون لحظــــه ای که از همه دنیا دلـــــت گرفته....¸
نه کسی رو داری باهــــاش دردودل کنی....
نه دلت میخواد کسـیو ناراحـــ ـــ ـــت کنی...
سکـــــــ ـــــــــــــ ـــوت میکنی وتو دلت میگی: باشه اینم میگــ ـــذره...
مـَــــــن از تویـــی که هَنـــوز هَـــم دوستـَــــت دارَم
عَجــــیــــــب مُــــــتِـــــنَــــفِـــرَم ...
این هوای خوب بارانی ، حال خوب می خواهد … ولی حیف!!
چه بارانی !!! اما چه فایده ؟؟؟
تو اینجا نیستی و باران بی تو یعنی سوزاندن تن سیگار
تا یادت می کنم باران می آید
نمیدانستم لمس خیالت هم وضو می خواهد
هنوز هم وقتی باران می آید تنم را به قطرات باران می سپارم
می گویند باران رساناست ؛ شاید دستهای من را هم به دستهای تو برساند
کَـــــر شدم !!!
چقدر نوشته های اینجا بلند گریه می کنند !
انگار تقصیر هم ندارند
انگار زیاد منتظر ماندند ، و شاید حدیث بی قراریست و یا
عاشقانه هایی که نوشتن ندارد...
و من...
هنوز رویا می بافم...
وقتی تـــــ♥ـــو هوایم را داری هوا هم خوب میشود ...
اصلا هوا هم به هوای تـــــ♥ـــو خوب میشود ...!!!
✔ بودنت مهم است ... همین !
عاشق باش ، ...
دلداده باش ...
دلت را بده دست خودش ! ...
خودش گفته : مصفا کردنش با "من" ...
دلت را به آب بسپار ، زلال و روان ...
تو قلبت را هوایی کن ، خدایی کردنش با من ! ...
دیگر نه اشکهایم را خواهی دید
نه التماس هایم را
و نه احساسات این دل لعنتی را …
به جای آن احساسی که کشتی ، درختی از غرور کاشتم !
نقـش یـــک درخــت خشک را
در زنـدگی بازی میکـنم
نمیـدانم که بایـد چشم انتظار بهار باشم
یا هیزم شکن پـیــر...!!
چه معنـــــى دارد
زندگى...!؟
وقتى كه هیچ اتفاقى
من و تو را
سر راه هم قرار نمى دهد !!
خـכاحاـ؋ـظ [!]
نـہ واســہ نبـوכنمـ ـ
واســہ يـہ جور כيگـہ بوכنمـ
چطور میتونم ؋ـراموشت ڪنم
وقتے اسمت
رمز گوشیمه...
سطر بِ سطر نت های عاشقانه را گشته ام
اما
ملودی چشمان « تـــو »
چیز دیگریست ...
وقتے دو قلــ♥ــب برای یڪـدیگر بتپد...
هیچ فاصلـــ ــہ اے دور نیسـﭞ
...هیچ زمانے زیــــاد نیسـﭞ...
و هیچ عشـــ♥ـــق دیگرے نمے تواند
آن دو را از هم دور کند !
محڪـم تریـטּ برهاטּ عشــ♥ـــق...
اعتمــــــــــــــ♥ــــــــــــاد اسـﭞ...
از خدا دیگر هیچ نمیخواهم
دیگر هیچ آرزویی ندارم
رویایم را میخواستم که به آن رسیدم
دنیا را میخواستم که آن را به دست آوردم
رویایی که همان دنیای من است
و تویی که همان دنیای منی…
خوابم نمیبرد...
به همه چیز فک کرده ام...
بیشتر به تو...
و میدانم که خوابی...
وقبل از بسته شدن چشمهایت
به همه چیز فکر کرده ای جز من...
منی که بی فکر تو سر نمیکنم...
دوست داشتن...
زبان...
زمان...
راه...
نمی خواهد!
دوست داشتن دل میخواهدو...
یه "مــــن" و یه "تـــــو"
مهم نیست عمر"کوتاه" باشد یا "بلند"....
مهــــــــــــــــم...
نفس هایی است که باتو...
کوتــــــــــاه
و بی تو...
بلنــــــــــــــد
کشیده می شود...!
هرگزنفهمیدم فراموش کردن دردداشت یا فراموش شدن...!
به هرحال...
فراموش می کنم فراموش شدنم را...!
همیشه از آمدن "ن" برسر کلمات میترسیدم...
ن..بودن تو
ن...داشتن تو
ن...ماندن تو
کاش اینبار دل واژه ها برایم میسوخت و خبر از ...
ن...رفتن تو
میــــــــــدادند...!
کـسـی چـه مـی دانــد ؟ !
شــایــد روزی بیــایـد کـــه حـــال مـــن هـــم خـــوب شـــود ...
هــوا خـــوب شـــود ...
عــشــق خــوب شــود ...
وتـــــو...
خــــوب مــن شـــوی !!!
کــاش ...
صـــــدای بــعـضی هـــا رو
می شد بــوسـیـد...!
مـــخصــوصـــاً وقــتـی ...
اســــم تـــو را صـــدا مـی زنـنـد !
این قاعده ی بازی است....
اگر دست دلتان رو شد که دوستش داری ...
باختنت حتمی است ...
مراقبِ آخرین جملهی آخرین دیدار باشید ؛
دردش زیاد است!
گاهی نیازداری به آغوش بی منت.
کسی که توروفقط به خاطر خودت بخواد...
که تواوج تنهایی باچشاش بهت بگه:"باهاتم تاآخرش"
مینـــویســــܢܢ سـرشـــار از عـشـــق
بـــراۓ تـــویــۓ ڪـــهـ هــمیــشـــــــهـ ...
تنهـــــا مـפֿــاطـبــ ِ פֿــــاصّ ِ
בل نـــوشـتـهـ هــــــاۓ ِ منــــۓ !
بــــراۓ تــــو ڪـــهـ بــפֿــوانـــۓ
و بــــבانـــۓ . . .
בوستــــ בاشتـنـتـ בر مــــלּ
بــــۓ انتـــهـــاستـ
تعداد صفحات : 3